من وقتی مشکلی برام پیش می آد که احساس میکنم دیگه توان ادامه دادن ندارم، چشام رو می بندم، خونه ی همسایمون رو تصور میکنم که کودکی سخت بیمار دارن، خونه ی دوستم رو تصور میکنم که به تازگی آتیش گرفته، دهکده های آذربایجان زلزله زده رو به خاطر می آرم، خجالت می کشم و از جام بلند می شم.
وقتی رو به روت یه عالمه مانع می بینی، از خودت نپرس:" کی میره این همه
راهو؟!" کاری که از دستت برمیاد رو انجام بده. فقط اولین مانع رو هل بده. بعضی موقع ها، مشکلات زندگی مثل "دومینو" هستند. اولی رو که هل بدی، خودش بقیه رو می اندازه:تق تق تق.
در وجود هر آدمی، یک فرد خلاق وجود داره که بعضی موقع ها پنهان میشه. برای اون اسم جدیدی( به غیر از اسم خودت) بزار و در هر مساله و امتحانی که گیر کردی با اسم کوچیک صداش کن تا معنای خلاقیت را دوباره تجربه کنی
وقتی که در دوران شدت کاری و امتحانات یک مشکل خانوادگی یا بیماری یا هر اتفاق بدی دیگه برات به وجود می آد، این طوری فکر کنی بهتره: پروردگارم بر خلاف من معتقد است که من از پس هر دوی آن ها (مشکلات خانوادگی و درسم) بر می آیم، پس به او اعتماد می کنم ...
"امروز بزرگترین و جالب ترین تقلب دنیا را انجام می دهم. از کسی تقلب میکنم که همه چیز را می داند، بدون هیچ انتظاری به آدم می رساند و هیچ کس نمی تواند جلوی تقلب رساندنش را بگیرد."
من وقتی می خوام خودم گول بزنم با خودم میگم که: مگه می شه یکهو و یک باره تغییر کرد؟ ولی بعد یه کم فکر میکنم و با خودم مرور میکنم که : اگه نمی شد، چرا آفریدگار دانای من، اول ماه رمضان از بنده اش میخواد که یکهو تغییر کنه؟
دانش آموزی که به کارهای شخصی و نظافت اتاق و کمک کردن به پدر و مادرش نمی رسه، به همگان می گوید قدرت من آن قدر کم است که فقط می توانم به یک کار (درس خواندن) بپردازم
یه روز که خیلی خسته بودی و اصلاً حوصله درس خوندن نداشتی، رکورد درس خوندن تو رو بزن فقط به عشق کسی که بیشتر از همه دوستش داری. بعدش تو یه برگه اسمشو بنویس، تاریخ بزن و کاغذ رو بهش هدیه بده